پس از روزگاری خبر رسید که محسن نامجو که اندی است در خارج از کشور به سر می برد قرار است در میلان کنسرتی "مجانی" برگزار نماید و آلبوم جدید خود را معرفی کند یعنی بخواند. کنسرت مجانی آن هم در کنسرواتوری میلان! بدون حمایت "سفارت" ایران! این خبر رسانی در سایت ها و فیسبوک و... بسیار قوی انجام شده بود حتی روزنامه های ایتالیا نیز آنرا پی در پی اعلام نمودند و او را نماینده موسیقی ایران معرفی کرده بودند که موسیقی سنتی و پاپ ایران را تلفیق داده بود. نهایتا اینکه دیشب خیل عظیمی از ملت سلحشور ایرانی و ایتالیایی در سالن جمع شده بودند. اسپانسر این برنامه عظیم تشکیلات بنتون و موسسه هنری "فابریکا" وابسته به تشکیلات بنتون اعلام شده بود اما عملا از تبلیغات بنتون و فابریکا در صحنه نمایش اصلا خبری نبود و مجری برنامه کلا یک بار اسم بنتون را در همان آغاز کنسرت به زبان آورد.
به هر حال کنسرت آغازیدن گرفت و خواننده شناخته شده با آهنگ ترنج و کیک اوت شده از ایران و حمایت شده توسط بی بی سی شروع به خوانندگی و نوازندگی با سه تار نمود. ای بسا هم آهنگ های دلنشینی برای ماها که عملا مدت هاست از ایران دوریم و دلمان برای موسیقی سنتی تنگیده نواخت. اگرچه در ایران عمرا به موسیقی سنتی گوش فرا نمیدادیم اما زندگی در بلاد کفر این مزیت را برای ما داشته که فرهنگ اصیل وطن خود را کم کم بشناسیم، به آن توجه کنیم و احترام بگذاریم و موسیقی سنتی نمادی از آن فرهنگ است.
در آهنگ های بعدی کم کم آکاردئون، درام، قیتار کهربایی و پیانو به همراه یک عدد گلشیفته فراهانی وارد صحنه شدند و ملل مختلف به تشویق گلشیفته پرداختند. نواهای اشعار ایرانی در موسیقی سنتی جای خود را به نعره ها و صداهای "عو عو" و... که به گفته خود نامجو از حیوانات الهام گرفته شده بود، دادند. شاید بتوان گفت که تنها نعره های نامجو بود که توانسته بود ساز های مختلف و گام های مختلف را در این کنسرت کنار هم قرار دهد. گاها آهنگ زیبایی هم از این ترکیب بیرون می آمد که مثلا نیمی سنتی ایرانی و نیمی اسپانیایی بود و ای بسا نامجو خود کلماتی اسپانیایی با لهجه موسیقی سنتی ایران بر زبان می راند. نامجو را به تلفیق موسیقی سنتی و غربی و استفاده از اشعار شاعران ایرانی همراه با عبارت های خیابانی که گاهی متن های او را اعتراضی می کند می شناسند.
در قطعه ای دیگر چند آیه اول سوره هایی مشهور از کتاب قرآن در قالب موسیقی خوانده شد. این آهنگ کمی متفاوت تر از بقیه بود. ضرباهنگ قوی تر و صدای بلند تری داشت بطوریکه سالن به خود میلرزید و کاپتا تصور می نمود که ای بسا سقف فرو ریزد. لحن اعتراضی شدیدی هم در صدای خواننده مشاهده می شد بسیار بیشتر از آنچه در mp3 این آهنگ به گوش می رسد. صداهایی که از حیوانات الهام گرفته شده بود در این آهنگ بیشتر به کار رفته بود بطوریکه هر آیه با این صداها به ضرباهنگ قوی درام و بیس پیوند می خورد. بطوریکه خود ایتالیایی های حاضر در سالن از لحن خواننده در این آهنگ خنده شان گرفته بود اما خوشبختانه امیدواریم نفهمیده باشند که محتوای خوانده شده این آهنگ برخلاف آهنگ های قبلی که کلمات کوچه بازاری و ای بسا رکیک هم داشت، این بار مستقیما از کتابی برداشته شده بود که مورد احترام ظاهری یا باطنی صدها میلیون انسان روی کره زمین است. لحن اعتراضی و صداهای عجیب خواننده و ضرباهنگ مهیج این آهنگ باعث می شود کسی که می داند آن کتاب یا آن زبان برای عده ای مهم است و به نظر و عقیده آنها احترام می گذارد، حس خوبی پیدا نکند. در قسمت های اوج این آهنگ (همان عو عو ها) عده ای در بین جمعیت گمارده شده بودند که یهو شروع به دست زدن کنند ( مانند کسانی که در سخنرانی ها یهو تکبیر می کشند) و ملت دنباله رو نیز شروع به دست زدن و تشویق نمایند که به نظر برسد خواننده بین شنوندگان مقبولیت دارد. این رسمی است قدیمی که از دوران سینوهه پا برجاست و هر سخنرانی که نیاز به مقبولیت دارد در بین شنوندگان افرادی را می گمارد تا باعث تشویق مردم و مقبولیت یافتن شوند و هر کس فکر می کند که بقیه از روی آگاهی سخنران را تایید می کنند در حالیکه عملا همه دارند از گمارده ها پیروی میکنند. امروزه این کار با اجرای کنسرت مجانی که باعث پدید آمدن سالن های پر جمعیت میشود و با انتشار آن از طریق رسانه ها صورت می گیرد.
نامجو به عنوان نماینده بخشی از موسیقی ایران در میلان پا به صحنه ای گذاشت که بسیاری از ایتالیایی ها هم شاهد آن بودند اما اولین قانون نانوشته که توسط تمام ملل متمدن دنیا رعایت می شود و آن احترام به عقاید دیگران است هر چند سخیف باشند، را زیر پا گذاشت. رعایت این قانون اولین نشانه وجود تمدن است همانطوریکه کورش بزرگ به اعتقادات تمام مردمان جهان احترام می گذاشت حتی اگر در جنگ مغلوب او شده بودند در 2500 سال قبل! و این یعنی تمدن! چیزی که الان در غرب و احیانا شرق به آن بهای بسیار می دهند.
شاید نباید از نامجو که مدت کمی است که بیرون از ایران است انتظار داشت که این موضوع را بداند شاید هم وظیفه اش به او حکم کرده که اینطور باشد. به نظر می رسد نسبت ارائه بخشی از موسیقی ایران به جهان توسط نامجو به نسبت ارائه فرهنگ و هویت مردم ایران به جهان توسط احمدی نژاد می ماند!
به هر حال کنسرت آغازیدن گرفت و خواننده شناخته شده با آهنگ ترنج و کیک اوت شده از ایران و حمایت شده توسط بی بی سی شروع به خوانندگی و نوازندگی با سه تار نمود. ای بسا هم آهنگ های دلنشینی برای ماها که عملا مدت هاست از ایران دوریم و دلمان برای موسیقی سنتی تنگیده نواخت. اگرچه در ایران عمرا به موسیقی سنتی گوش فرا نمیدادیم اما زندگی در بلاد کفر این مزیت را برای ما داشته که فرهنگ اصیل وطن خود را کم کم بشناسیم، به آن توجه کنیم و احترام بگذاریم و موسیقی سنتی نمادی از آن فرهنگ است.
در آهنگ های بعدی کم کم آکاردئون، درام، قیتار کهربایی و پیانو به همراه یک عدد گلشیفته فراهانی وارد صحنه شدند و ملل مختلف به تشویق گلشیفته پرداختند. نواهای اشعار ایرانی در موسیقی سنتی جای خود را به نعره ها و صداهای "عو عو" و... که به گفته خود نامجو از حیوانات الهام گرفته شده بود، دادند. شاید بتوان گفت که تنها نعره های نامجو بود که توانسته بود ساز های مختلف و گام های مختلف را در این کنسرت کنار هم قرار دهد. گاها آهنگ زیبایی هم از این ترکیب بیرون می آمد که مثلا نیمی سنتی ایرانی و نیمی اسپانیایی بود و ای بسا نامجو خود کلماتی اسپانیایی با لهجه موسیقی سنتی ایران بر زبان می راند. نامجو را به تلفیق موسیقی سنتی و غربی و استفاده از اشعار شاعران ایرانی همراه با عبارت های خیابانی که گاهی متن های او را اعتراضی می کند می شناسند.
در قطعه ای دیگر چند آیه اول سوره هایی مشهور از کتاب قرآن در قالب موسیقی خوانده شد. این آهنگ کمی متفاوت تر از بقیه بود. ضرباهنگ قوی تر و صدای بلند تری داشت بطوریکه سالن به خود میلرزید و کاپتا تصور می نمود که ای بسا سقف فرو ریزد. لحن اعتراضی شدیدی هم در صدای خواننده مشاهده می شد بسیار بیشتر از آنچه در mp3 این آهنگ به گوش می رسد. صداهایی که از حیوانات الهام گرفته شده بود در این آهنگ بیشتر به کار رفته بود بطوریکه هر آیه با این صداها به ضرباهنگ قوی درام و بیس پیوند می خورد. بطوریکه خود ایتالیایی های حاضر در سالن از لحن خواننده در این آهنگ خنده شان گرفته بود اما خوشبختانه امیدواریم نفهمیده باشند که محتوای خوانده شده این آهنگ برخلاف آهنگ های قبلی که کلمات کوچه بازاری و ای بسا رکیک هم داشت، این بار مستقیما از کتابی برداشته شده بود که مورد احترام ظاهری یا باطنی صدها میلیون انسان روی کره زمین است. لحن اعتراضی و صداهای عجیب خواننده و ضرباهنگ مهیج این آهنگ باعث می شود کسی که می داند آن کتاب یا آن زبان برای عده ای مهم است و به نظر و عقیده آنها احترام می گذارد، حس خوبی پیدا نکند. در قسمت های اوج این آهنگ (همان عو عو ها) عده ای در بین جمعیت گمارده شده بودند که یهو شروع به دست زدن کنند ( مانند کسانی که در سخنرانی ها یهو تکبیر می کشند) و ملت دنباله رو نیز شروع به دست زدن و تشویق نمایند که به نظر برسد خواننده بین شنوندگان مقبولیت دارد. این رسمی است قدیمی که از دوران سینوهه پا برجاست و هر سخنرانی که نیاز به مقبولیت دارد در بین شنوندگان افرادی را می گمارد تا باعث تشویق مردم و مقبولیت یافتن شوند و هر کس فکر می کند که بقیه از روی آگاهی سخنران را تایید می کنند در حالیکه عملا همه دارند از گمارده ها پیروی میکنند. امروزه این کار با اجرای کنسرت مجانی که باعث پدید آمدن سالن های پر جمعیت میشود و با انتشار آن از طریق رسانه ها صورت می گیرد.
نامجو به عنوان نماینده بخشی از موسیقی ایران در میلان پا به صحنه ای گذاشت که بسیاری از ایتالیایی ها هم شاهد آن بودند اما اولین قانون نانوشته که توسط تمام ملل متمدن دنیا رعایت می شود و آن احترام به عقاید دیگران است هر چند سخیف باشند، را زیر پا گذاشت. رعایت این قانون اولین نشانه وجود تمدن است همانطوریکه کورش بزرگ به اعتقادات تمام مردمان جهان احترام می گذاشت حتی اگر در جنگ مغلوب او شده بودند در 2500 سال قبل! و این یعنی تمدن! چیزی که الان در غرب و احیانا شرق به آن بهای بسیار می دهند.
شاید نباید از نامجو که مدت کمی است که بیرون از ایران است انتظار داشت که این موضوع را بداند شاید هم وظیفه اش به او حکم کرده که اینطور باشد. به نظر می رسد نسبت ارائه بخشی از موسیقی ایران به جهان توسط نامجو به نسبت ارائه فرهنگ و هویت مردم ایران به جهان توسط احمدی نژاد می ماند!
9 comments:
Hich ki mesle RAEES nemitoonest be in zibayii in concert ro naghd kone.
BRAVO!
من هم کاملا با تحلیل شما موافقم ، کنسرت دیشب چند نکته قبل تامل داشت :
۱- رایگان بودن آن
۲- توهین به مقدسات بیش از ۱ میلیارد مسلمان
۳- بنده موسیقیدان و موسیقی شناس نیستم، اما با توجه به شناخته اندکی كه از موسیقی سنتی ایرانی دارم ، اگر نگیم تلفیق موسیقی سنتی با پاپ غیره ممکنه ، حداقل این کار به نظر من نا موفق بود و ارزش موسیقی سنتی را پائین آورد .
حال اگر بنده ۱ را با بند های ۲ و ۳ ترکیب کنیم ، باید تامل کرد چه کسانی و با چه اهدافی حاضرند هزینه زیاد تهیه یک شب کنسرواتوری میلان را متحمل بشن ؟
آیا مقدسات مسلمانان هدف قرار گرفته یا موسیقی و فرهنگه اصیل ایرانی ؟و یا هدفی كه به ذهن بنده نمی گنجه؟
!خیلی خوب بود....خصوصا جمله آخر
اگرچه به قول شاعر کفتنی مفت باشه کوفت باشه، اما باید توجه داشت به قول شاعر دیگه گفتنی، گربه محض رضای خدا که موش نمی گیره! قطعا هدف و یا اهدافی پشت ماجراست. حلوا رو هم که خیرات می کنن، انتظار دارن یه فاتحه ای بخونی. من هم مثل این آقا/خانم بی نام و نشان با جمله آخر موافقم.
بنده نیز به جمع موافقان نقد محسن و تاییدات سجاد و زینب می پیوندم
ولی دوستانی این طرز فکر رادارید، خیلی از خواننده هایی که ما آلبوم هاشونو برای تنوع یا خوشگذرانی بد نمیدانیم، تمام ارزش های مارو زیر سوال برده اند، نامجو هم یکیشونه!
دردود به شما دوستان.
نقد خوبی بود ولی تا حدی یک طرفه. دوست نویسنده، اگر شما موسیقی و ترانه محسن نامجو رو توهین میدونید، من هم این حرف شما رو که عده ای شروع به دست زدن کردند و بقیه هم از آنها پیروی کردند توهین میدونم به تمام کسانی که اونجا حاضر بودند (بیشتر دانشجو بودند) و تشویق کردند، از جمله خود اینجانب. مردم خود عقل و فهم دارند، دوران سینوهه گذشته دوست من، حاضرین در این مجلس رو هم نمیتونید با حاضرین در نماز جمعه یا سخنرانیهای فرمایشی ایران مقایسه کنید.
در مورد توهین آمیز بودن یا نبودن کار هم نمیشه با اطمینان صحبت کرد، این یک کار هنری بود و شاید جدا از صدای عوعو مورد توجه شما بتوان از ابعاد دیگر هم اون رو مورد بررسی قرار داد که این کار از عهده من و شما ساخته نیست و نیازمند نقد تخصصی.
من رو میبخشی، با کمال احترام، قسمت پایانی مطلب شما من رو به یاد دایی جان ناپلئون انداخت. یعنی واقعا فکر میکنی که این کنسرت کار انگلیسها بود؟
پیروز باشید و سرفراز
منظور از این نقداین بود که این آقا که خودش به عقاید دیگران نمینونه احترام بذاره نبایستی به عنوان نماینده موسیقی ایران در خارج معرفی شه حتی اگه از نظر هنرمندی در سطح بالایی باشه.
به نظر من هیچ کدوم از کامنتها توهین به حاضرین نبودند. کسی هم با اطمینان چیزی نگفت. لطفا شما به خودتون نگیرید!!! حالا هزینه این کنسرت از کجا اومده، خدا می دونه. اما دوست عزیز، فکر نمی کنید شما خودتون در کمال احترام دارید توهین می کنید؟
محسن جان درودی دوباره. شما حق داری، محسن نامجو نمیتونه و نباید نماینده موسیقی ایران در خارج باشه.
دوست عزیزی که نوشتی من خودم دارم در کمال احترام توهین میکنم، لطفا پایه و اساس حرف خودت رو هم بیان کن.
برای اینکه منظوری رسانده بشه لازم نیست که حتما چیزی با اطمینان گفته بشه. این شیوه استدلال این دوست آخری خیلی جالبه.
نه، دوست من، من به خودم نگرفتم، خیلی راحت و ساده نظرم رو بیان کردم.
هزینه کنسرت هم اینجور که خود برگزارکنندگان میگفتند دو ساپورتر تامین کرده بودند،
United Colors of Benetton
و Fabtica.
حالا دیگه راستی و دروغش با خداست.
پیروز باشید
Post a Comment