27 July 2007

سفر به ایتالیا (قسمت آخر)

این خاطرات ما از بس دیر انشار یافت که رسید به سفر دوممون به ایتالیا ! به هر حال ...

پس از رسیدن به فلورنس تو خیابونای مارپیچش یه چرخی زدم و چند تا عکس گرفتم که قبلا دیدید. شهر دیدنی هست اما من حس گشتنو نداشتم. صبح زود سوار قطار شدم و به شهر پیزا رسیدم. دیگه از بس پیاده روی کرده بودم پاهام تاول زده بود اندازه هلو! عصری هم رفتم ملاقات برج کج پیزا . این برج که قسمتی از یه کلیسا هستش و بالاش یه ناقوس وصله واقعا کجه و نزدیکش که میشی فک میکنی الانه که سقوط کنه! تا شب که من اونجا بودم مواظب بودم که سقوط نکنه از اون به بعدو دیگه نمیدونم .

صبح روز بعد به سمت رم راه افتادم. مناظر زیبایی از پنجره قطار عبور میکنه. همه جا سرسبزه. تراکتورها زمینو شخم میزنن و قطار ما همچنان به روم میتازد .

یه اخلاق زشت خارجیا اینه که با صدای بلند دماغ می گیرن و فکر نمیکنن که ممکنه بقیه دلشون آب بیوفته!!! یه اخلاق زشت دیگشون اینه که همش دارن یه چیزی میخونن. کتاب مجله روزنامه... و باعث میشن مطالعه نکردن ما خیلی به چشم بیاد. دخترهاشون از اینکه عینک طبی میزنن خجالت نمی کشن و همیشه یه چیزایی تو گوششونه که داره آهنگ مجاز براشون پخش می کنه! مثل ترک ها سیگار می کشن (یعنی خیلی زیاد). آخرین خصوصیت زشت ایتالیایی ها اینه که مجسمه هاشون شلوار ندارن !!

یه روز هم تو روم به دیدن قسمتی از آثار باستانی پرداخته و صبح روز بعد عازم فرودگاه لئوناردو داوینچی رم شدم. فرودگاهی که ته راهروش حتی با تلسکوپ هم دیده نمی شد. حالا هم منتظر دوباره هواپیمای ترکیش ایر لانز به مقصد استانبول نشستم. بیرون سالن هواپیماهای بسیاری از همه جای دنیا در حال معلق زدن و بالا پایین پریدن تو باند هستن. یه هواپیمای عظیم هما (ایران ایر) نیز با وقار اینجا ایستاده و مسافران در حال سوار شدن هستن. کاش می شد سوار این هواپیما شم... ولی عوضش دارم میرم پیش مهدی گلم !

خلاصه هواپیمای ما رو به استانبول شد و با یک تیک آف دلپذیر به اوج آسمان رسید. من هم بشینم یه خورده پردازش تصویر بخونم که امتحان داریم { البنه بعد ها این امتحانو شدم ۸۳ از ۱۰۰} هوای اروپا صافه و زمین های بزرگ کشاورزی و شهر ها و کوهها به خوبی دیده میشن.

برعکس هوای استانبول ابریه و ترک ها از سرما دماغشونو بالا می کشن و سیگار و قلیون می کشن و میخندن! با مترو قل خوردیم رفتیم وسط شهر و دیدیم که از هر خونه ۱۰۰ تا دیش ماهواره زده بیرون و منظره شهرو منغص ( زشت) کرده. عوضش قسمت های توریستی شهر و گلهای لاله بارنگ های متفاوت چشم ها رو قلقلک میداد. (عکس های زیر) یه قل دیگه خوردیم برگشتیم فرودگاه !

هواپیمای باز هم ترکیش ایرلانز با ۵۰ دقیقه تاخیر! به سمت قبرس پر گشود و من در سیاهی نیمه شب به فرودگاه ارجان و شهر مائوسا و دانشگاه آکدنیز نزد تمساح گلم! مراجعت نمودم ...

این بود داستان ایتالیا رفتن ما که دوباره تا چند هفته دیگه تکرار می شه .

No comments:

كتيبه هاي باستاني