26 July 2007

سفر به ایتالیا (قسمت اول)

صبح زود ساعت 3:15 با صدای زنگ موبایل از خواب زمستانی بیدار شدم. تاکسی به دنبالم اومده بود. با مهدی خدافظی کردم و پریدم تو تاکسی. 45 دقیقه بعد تو فرودگاه ارجان پیاده و پس از گرفتن boarding pass و check in سوار هواپیمای بوئینگ 999 هواپیمایی ترکیش ایرلانز شدیم. چونکه اکثر خدمه مرد بودن هواپیما با یه ربع تاحیر بلند شد! بعد از یه take off خفن ییهو رسید به ارتفاع 8000 متری. هوای قبرس خیلی دست انداز داشت. دیگه خواب از سرم پریده بود و داشتم بالا می اوردم. خلبان هم همش تو هوا مارپیچ می رفت و می خواست دل و قلوه هامونو سفت کنه! بعد از حدود 1.5 ساعت بنزین تموم کردیم و تو فرودگاه آتا ترک روی باند به سلامت سقوط کردیم! راهروی فرودگاه رو هرچه می رفتیم به gate (درگاه یا سوراخ) شماره 216 که پرواز میلانو بود نمی رسیدیم. تو درگاه 216 شروع کردیم هر چیز فلزی که داشتیم رو از خودمون دور کنیم تا بتونیم از دروازه صراط رد شیم. ما هر چند بار از این دروازه رد شدیم دستگاه بوق میزد به این معنی که اسلحه ای، بمبی، ترقه ای همراه دارم. من هیچ چیز فلزی همرام نبود اما دستگاه هی بوق میزد. فکر کنم داشت اراده آهنین منو detect می کرد! مامورای اونجا خسته شدن و گفتن صدای بوق به خاطر دکمه های شلوارته و من هم گفتم باشه و رد شدم! حالا هم که دارم این کتیبه رو حک میکنم منتظر سوار شدن به طیاره ترکیش ایرلانز به مقصد میلانو هستم. اوه بدوم دارن سوار میشن...

No comments:

كتيبه هاي باستاني