پس از چند روز کشتی بادبانی به جزیره میکونوس نزدیک شد، و در بندر آند پهلو گرفت. با پیاده شدن مسافران سکنهٔ محلی که دارای خانههایی جهت اجاره دادن بودند به سمت مسافران هجوم میاوردند. غلام من به مذاکره با یکی از سکنه پرداخت و خانهای بر گزید. به اتفاق مینا سوار بر تخت روان شده و به آن خانه که بر فراز تپهای واقع شده بود رفتیم. شب شده بود. به بندرگه برگشته و پس از صرف شم به گشتو گذر در کوچههای باریک شهر پرداختیم. خانههای سفید با در و پنجره آبی، گلدانهای سفید و مغازههای پر از صنایع دستی که سکنه در فصل سرد آنها را ساخته یا از سرزمین چین وارد کرده اند.
فردا روز، دوباره در سطح شهر به گردش پردختیم و از قسمت ونیز کوچک Little Venice و پلیکانی به اسم پطرس Petros در ساحل دریا بازدید کردیم. پطرس مرغابی یا پلیکانی است که نماد میکونوس میباشد. پترس اصلی پس از حدود ۵۰ سال در گذشت و پس از آن ۳-۴ پطرس دیگر به این جزیره کوچاندند. بعد از ظهر آن روز به کشتی بر گشت و به سمت جزیره ای دیگر به اسم سانتورینی بر پهنهٔ دریا غلطیدیم...
فردا روز، دوباره در سطح شهر به گردش پردختیم و از قسمت ونیز کوچک Little Venice و پلیکانی به اسم پطرس Petros در ساحل دریا بازدید کردیم. پطرس مرغابی یا پلیکانی است که نماد میکونوس میباشد. پترس اصلی پس از حدود ۵۰ سال در گذشت و پس از آن ۳-۴ پطرس دیگر به این جزیره کوچاندند. بعد از ظهر آن روز به کشتی بر گشت و به سمت جزیره ای دیگر به اسم سانتورینی بر پهنهٔ دریا غلطیدیم...
To Mikonos:
Arriving in Hotel:
Little Venice:
Wind mills:
Mehdi feeding Petros:
To Santorini:
1 comment:
fek konam dare khosh migzare behetona ....
Post a Comment