بار دیگر از جبرائیل Gabriele خبر رسید که بایستی بر کنفرانس بلادرنگ real time ۲۰۱۰ در پرتغال فرود بیاییم. بار و بندیل خود را که از آمریکا آورده و هنوز از کیف خارج نکرده بودیم دوباره برداشته و سوار لوفتانزا شده و یه راست به لیسبون رفتیم. یکی از ویژگیهای ما در این برهه، داشتن خصوصیاتی چه بسا شبیه حضاریت نوح و موسی میباشد (استفغر ا...) به طوری که به هر جا که پا میگذاریم هوا ابری، بارانی و چه بسا طوفانی میشود طوری که همه پشمهای ملت را باد میبرد. کاپتا سعی میکند این نیروی ما را خنثا کند اما اگر نیمای بابا هم در این امر همراه من شود، نیروی کاپتا زایل میشود و انی ویز طوفان میگیرد یا حداقل باران می گیرد. ما به کمک هم هوای همیشه آفتابی سیسیلی را به مه و باران آلودیم، در مراکش بارانهای سیل آسا نازل کردیم، دو روز سفر به Slovania را به رین پارتی تبدیل نمودیم، در Miami باران و طوفان به راه انداخته و در Lisbon به مدت یک هفته آفتاب را دزدیدیم! اما به محض اینکه به موطن خود باز می گردیم، طوفانها خاموش شده و همه چی آروم میشود.
پرتغال کشوری کوچک در آن سوی اسپانیا میباشد که از یه سمت با اقیانوس اطلس و از سوی دیگر با اسپانیا محاصره شده است. به نظر کشوری ثروتمند نمی آید ولی مردمانی مهربان و مهمان نواز دارد و ظاهرشان خصوصیات مدیترانهای بیشتری دارد. در روز اول کنفرانس بلادرنگ 2010، ما نیز پوستر خود را بر دیواره کنفرانس چسبانده و طبق معمول به گشت و گزار در شهر پرداختیم. اما از آنجا که ما تنها بودیم و بقیه دوستان وقتشان را در سالن های تو در توی کنفرانس می گذراندند، زیاد از دیدن شهر مشعوف نمی شدیم. کلا همسفر خوب چیزی است. بخصوص اگر از نوع خوبش باشد و سر هر موضوعی در نیاورد. چنین همسفری باعث می شود که از گشتن خسته نشویم و انرژی مان را مضاعف می کند.
در این شهر همه گونه های موجودات و چه بسا هیولاهای دریایی را در طول هفته میل نمودیم. رستوران ها دارای یک آکواریوم بودند که مشتری جانور مورد علاقه خود را انتخاب کرده و اندی بعد آن جانور بر روی میز به همراه تجهیزات کامل که شامل انبردست و چکش هم می شد، حاضر بود. یکی دیگر از فان های ما تست کردن انواع اغذیه جدید در شهر ها و کشورهای مختلف می باشد.
این هفته نیز در لیسبون به سر رسید و قلاقه به خونه نرسید. ما که از مسافرت های مکرر در دو ماه اخیر اشباع شده بودیم به خانه برگشته و به کنج عزلت خزیدیم و سر از لانه برون نکردیم اگرچه سفر به نروژ و لهستان را بعد ها میس نمودیم و فقط چند سفر کوتاه در ایتالیا به انجام رسانیدیم.
Oriental part of Lisbon
Castle of Lisbon
Sintra (a small village north west of Lisbon)
Cabo da Roca, The most western part of the Europe continent. is a beautiful cape
Cascais
Funny experience...
3 comments:
آقا محسن اول سلام
دوم اینکه حدود یک ساعته دارم خاطراتت رو می خونم و بی تعارف خیلی لذت بردم. شما کمپ لئوناردو هستی؟
خوابگاهی هستی یا خونه داری؟
Salam,
lotf dari shoma, omidvaram neveshteh haye ma baratun jazzab bude bashe.
man Bovisa hastam va hamun varaa khune gereftim.
Salam Mohsen joonam
na into begam behtare:
Salam Marco-Polo
Che khabara?
Khoob miri donya ro migardi ma ro ham khabar nemikonia? akhe ma ham del darim!
ye sari ham be webloge man bezan be ghashangi webloge to nist ama be ye bar didanesh miarze
http://mortezash.blogfa.com/
Khosh bashi
Post a Comment