آخر این هفته به بهانه تولد محسن ، با بروبچ جمع شدیم و وسایل کباب رو ردیف کردیم
تا یه حالی به محسن و خودمون! بدیم
اون بلال هایی هم که می بینید از جمعه بازار تهیه کردیم
02 December 2007
Embassy Celebration
In post ghadimie (July 2007) ke alan publish mishe:
!!!باز هم فرصتی پیدا کردیم که یه حرکت مجردی بکنیمهفته قبل که محسن نبود ما هم مشغول میانترم ها بودیم و نشد که این سنت رو به جا بیاریم ولی این هفته هیچ بهانه ای نداشتیم و رفتیم لب دریا و خلاصه! جوجه ها رو کباب کردیمفکر نمیکردیم که بشه تو ساحل از این حرکت ها کنیمولی شد و از دفعه قبلی بیشتر حال داد البته بیشتر به خاطر تموم شدن میانترم ها بودچون با درس های سختی که این ترم ارائه شده، بچه ها فشار زیادی رو تحمل کرده بودن و با این حرکت،تموم خستگی ها رو در کردیمجای همتون خالیتوی راه برگشت هم از کنار خونه های ویلایی رد شدیم و چند تا عکس گرفتیم
Saate ajib; beyne saate 6 ta 7 be 6 ghesmat taghsim shode!!!
goosepandi ke 5 pa darad!!!
mojassameye 2 rahebe dar kelisaye baalaaye kooh
roostaaye baalaaye kooh
yeki az marahele zendegie hazrate isa
varese
بعد از گذشت چند هفته از اومدن به قبرس بالاخره فرصتی پیش اومد که به همراه چند تا از دوستامون بزنیم یریم بیرون و جوجه كبابي بزنيم و صفا كنيم :)
كوئيزي هم كه داشتيم به خير گذشت ! ولي دو هفته بعد ميانترم ها رو در پيش داريم و در كنار وظايفي كه در دپارتمان براي اسيستنت ها در زمان امتحانات در نظر گرفتن بايد درس ها رو هم توپ بخونيم
وظايف دپارتمان شامل مراقب واستادن هست كه در برخي موارد كمياب تصحيح برگه دانشجوها هم هست
هفته بعد محسن ميره ايتاليا و طبعا وظايف اون هم گردن من ميوفته و
اگه با بروبچ كارها رو تقسيم نكنيم بايد دور نمره (آ) رو سيم خاردار بكشم!
نه!
عمرا !
يه كاريش ميكنيم كه نه سيخ بسوزه نه كباب
ميگيد چه جوري ؟؟؟؟
اينجوري :
مملي سيخ ميكشه و من كباب ميكنم! مثل عكس هاي زير